سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Alijo0on

امروز جهان با هرچه بیگانه شده باشد با طنز بیگانه نشده و اگر شما بر ما خورده نگیرید می گوییم که همین امروز، جهان طنز آشناتر از هر روز دیگر است.

دلایل این طنزآشنایی زیاد است:
صنعت چاپ، سینما، تلویزیون، رواج کارتون، دموکراسی آزادی و تازه ترین این ها اینترنت.

به این لیست مختصر می توانید بیافزایید ویاهم ازآن بکاهید، درادعای ما ولی تغییری نخواهد آورد.

امروز دوچیز بیشتر از هرچیز به طنزآشنایی ما دامن می زند. یکی آزادی و دیگری اینترنت.

رابطه میان طنز و آزادی یک رابط? عادلانه است و این عادلانگی برمی گردد به نیاز هردو به یکدیگر. همانگونه که آزادی به شکوفایی طنز می تواند کمک کند، همانطور طنز نیز در ایجاد و تداوم آزادی می تواند مؤثر باشد.


شک، جوهر طنز است و راه دراز آزادی به این شک سخت نیازمند.

آزادی طنز نیست، طنز اما آزادی است.

گذر در مسیر دشوار گذر آزادی، ضرورت به سنجش و بازنگری و قبول و رد حرف ها و عمل ها دارد.

بدون شک کردن در حرف ها و عمل ها، گفتن از راه و کژراهه و بیراهه چندان از گمراهی دور نیست. امکان سنجش حرف ها وعمل ها، تنها در ساحل هزار و یک رنگ ِ رودخان? یک رنگ آزادی ممکن است و بس.

طنز در این ساحل، سرزمین مخصوصی است که در آن هرکس به خود و به هرکس و هرچیز دیگر از پشت یک عینک ویژه نگاه می کند. شک، ولی در قانون اساسی این سرزمین درج است. شک کردن در بسا حالات نوعی خطرکردن است؛ خطرکردنی که گاه به قیمت آزادی تمام می شود. یکی از تضمین های که برای بقا و تعالی این سرزمین مهم است، چیز دیگری نیست جز آزادی.

 



طنز و آزادی، هردو، دست هم را برای ادام? زندگی هم می گیرند و رد و تأیید هم از جانب هم را مجاز می دانند. چون دانسته اند که ضرورت تساهل در دوستی بیشتر از ضرورت تساهل در دشمنی است.

ظاهراً اما انتظاراتی که آدم ها از آزادی دارند، بیشتر از انتظاراتی است که آزادی از آدم ها دارد.

برای یافتن تناسب و توازن میان این انتظارات هم که باشد، ضروراست تا دَم ِ جولان آزاد طنزآفرینی را به عنوان یک کاتالیزور خندان، نگرفت. در دنیای امروز این کار چندان مقدور هم نیست و این از اثر ایجاد یک صفح? نو بر صحیف? روزگار است یعنی اینترنت.

اینترنت مانند خط کشی است که با آن، هیچ نقط? در این دنیا نمانده که با هرنقط? وصل نشده باشد؛...او برای وصل کردن آمده...

درگذشته ها این جهان فقط برای بزرگان کوچکی می کرد. از گالیله بدینسو اما جهان برای دیگران نیز کوچکتر شد. امروز، در اثرظهور اینترنت، برای آنکه بدانی جهان خیلی کوچک است، نباید حتی بزرگ هم باشی. اینترنت مرز نمی شناسد. حدود و ثغور برای آن معنا ندارد. در اینترنت می توان صدای پای آزادی را تعقیب کرد؛ تولد و قتل آن را شاهدبود؛ ندای به خون خفت? آزادی را باور کرد. در اینترنت می توان طنزهارا نوشت، دید، خواند و شنید. اینترنت خند? طنز را با همه قسمت می کند. تلخی آن را انکار نمی کند و مولاناوار "هرچه می خواهددل تنگت بگو" را برذهن ها و زبان ها پخش می کند. اینترنت برمرزهای خنده آور می خندد.

طنزهای که از این مجرا سربرمی آورد، ذهن های آسانگیر را شاید تنبل می سازد ولی ذهن های سختگیر را تعالی می بخشد. اینترنت برای جامع? که حرف هایش در طنزها و طنزهایش در سینه ها انباشته شده، چون آب حیات است.

هرقدر جهان کوچکتر می شود، ضرورت به آزادی بزرگتر می شود. ذهن های کوچک، بزرگی آزادی را برنمی تابد. آزادی بزرگ است، در آیین? کوچک نمی نماید.

طنز رفیق آزادی است زیرا می داند که در نبود آن، چیزی جز عینک شکسته نخواهد بود.

پاسداری از طنز پاسداری از آزادی است.


نوشته شده در سه شنبه 89/9/2ساعت 9:54 عصر توسط ali نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ